معنی تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار, معنی تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار, معنی تdc ladbj (bcb)، xاdkاj، cj[، ;dcmbاc, معنی اصطلاح تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار, معادل تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار, تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار چی میشه؟, تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار یعنی چی؟, تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار synonym, تیر کشیدن (درد)، زایمان، رنج، گیرودار definition,